نويسنده: محمدعثمان نجاتي
مترجم: حميدرضا شيخي



 

بهداشت رواني از نظر اسلام (2)

بر پايه ي آنچه گفته شد، مي توان شاخص هاي بهداشت و سلامت رواني از نگاه قرآن و حديث را، به شرح زير يادآور شد:

1- در رابطه ي فرد با پروردگارش:

ايمان داشتن به خداوند يکتا و به کتاب هاي آسماني و پيامبران و فرشتگان او و به آخرت و حسابرسي به اعمال بندگان، به قضا و قدر و نزديک شدن به خداوند متعال از رهگذر عبادات و فرامين او، خلوص در پرهيزگاري، پيروي از دستورات الهي و توصيه هاي پيامبر اکرم و اجتناب از بدي ها و گناهان و هر آنچه خدا و پيامبرش ما را از آن نهي کرده اند.

2- در رابطه ي فرد با خودش:

خودش را و قابليت ها و توانايي ها و ارزش خويش را مي شناسد، در زندگي به اندازه ي قابليت ها و توانايي هايش قدم بردارد و همواره در جهت تحقق کمال انساني اش، به اندازه ي امکانات و توانايي هايي که دارد، مي کوشد.
نيازها و انگيزه ها و تمايلات خود را مي شناسد و آن ها را در حد توان و از راه هاي مشروع ارضا مي کند و در ارضاي آن ها راه اعتدال مي پويد و از زياده روي خودداري مي ورزد و آن جا که نمي تواند نيازها و انگيزه ها و تمايلاتش را ارضا کند مي تواند آن ها را تحت اختيار خود بگيرد و شکيبايي ورزد تا آن گاه که شرايط مناسب ارضاي آن ها از راه هاي مشروع برايش فراهم آيد. مي تواند انگيزه ها و هوس ها و خواهش هاي خود را که با ارزش هاي ديني و اخلاقي يا ارزش هاي انساني و هنجارهاي اجتماعي تعارض دارد، کنترل کند.
احساسات و عواطف و هيجان هايي را که در وجودش مي گذرد درک مي کند و در بيان آنچه خوب و زيبا و پذيرفته است احساس آزادي و توانايي مي نمايد و از توانايي تسلط بر آنچه زشت و پست و ناپسند است برخوردار مي باشد. براي مثال، خشم خود را فرو مي خورد.
اجازه نمي دهد که علاقه اش به هر انساني يا هر چيزي او را از وظايف و مسؤوليت هاي ديني و دنيوي اش باز دارد. احساس مسؤوليت مي کند. در اداره ي امور زندگي اش متکي به خود است. اعتماد به نفس دارد، خود باور است و استقلال رأي دارد. در برابر فشارها و مشکلات زندگي از شکيبايي و قدرت تحمل بالايي برخوردار است. در مبارزه براي چيره آمدن بر مشکلاتي که در زندگي با آن ها مواجه مي شود بسيار تواناست و آن دسته از دشواري هاي زندگي را که نمي تواند بر آن ها چيره آيد با صبر و خرسندي به قضا و قدر الهي مي پذيرد و به آنچه خداوند قسمت او کرده است قانع و راضي مي باشد.
رفتارش درست است، نظر خود را با صداقت و شجاعت اخلاقي اظهار مي دارد. خوش اخلاق است کار و وظيفه ي خود را با امانت و اخلاص و مهارت و درستي انجام مي دهد. همواره مي خواهد کارهاي سازنده و سودمند انجام دهد و به انجام دادن وظايف و مسؤوليت هايش در زندگي پايبند و متعهد است. به سلامت جسمي و نيروي بدني خود توجه دارد.

در رابطه ي فرد با مردم

رابطه اش با عموم مردم خوب است. با آن ها صميمي و با محبت است و مردم نيز با او صميمي و با محبت هستند. با مردم به خوبي و دوستانه رفتار مي کند و آماده ي کمک و ياري رساني به مردم است. همواره در گفتارهايش با آنان راستگو و در رفتارش درستکار است. دروغ نمي گويد. خيانت و دغلي نمي کند و کسي را آزار نمي دهد. نسبت به کسي کينه يا نفرت يا حسادت در دل نمي پروراند. فروتن است و خود را برتر از مردم نمي شمارد و بر آنان بزرگي نمي فروشد. براي انگيزه ها و احساسات و هيجان ها و عواطف ديگران ارزش قايل است و به نظرات و حقوق آن ها احترام مي گذارد. از کسي که به او بدي کند، با آن که مي تواند انتقام بگيرد، گذشت مي کند. نسبت به جامعه احساس مسؤوليت مي کند و همواره در جهت مصلحت و پيشرفت آن مي کوشد. ميل به از خود گذشتگي دارد و خودخواهي را ناخوش دارد.
رابطه ي او با خانواده اش، به طور کلي، رابطه ي خوبي است. همسرش را دوست مي دارد و به او احترام مي گذارد و با او خوشرفتار است. فرزندانش را نيز دوست مي دارد و به امور آنان و پرورش و تعليم و تربيت درست آن ها اهتمام مي ورزد. پدر و مادرش را هم دوست دارد و به آن ها احترام مي گذارد و خوشرفتاري مي کند. به خويشاوندانش رسيدگي مي کند، و با همسايه اش به نيکي رفتار مي کند.

در رابطه ي فرد با هستي

جايگاه واقعي خود را در جهان هستي مي شناسد و مي داند که خداوند بزرگ او را بر ديگر آفريدگانش برتري داده است. از رسالت بزرگ در زندگي به عنوان جانشين خدا در زمين آگاه است و مي داند که مسؤوليت هاي آباد سازي زمين و پياده کردن آيين خداوند و راه و رسم الهي در زندگي بر دوش اوست. در ايات تکويني خدا تأمل مي کند و به آفريده هاي او مي نگرد و در آن ها به قدرت بي کران الهي بر آفريدن موجودات بديع پي مي برد و زيبايي و استواري و نوآوري را مشاهده مي کند. از زندگي در اين جهان لذت مي برد، و آنچه در آن است را زيبا مي بيند و نسبت به همه ي آفريدگان خداوند، از جماد و حيوان و گياه، احساس محبت مي کند.
منبع مقاله :
نجاتي، محمدعثمان؛ (1387)، حديث و روان شناسي، ترجمه ي حميدرضا شيخي، مشهد: بنياد پژوهشهاي اسلامي، چاپ دوم